خودت باش اگه نتونستی جای خودت باش

طوبی 1404/07/04 شعر و ادبیات
خودت باش اگه نتونستی جای خودت باش
داستان کوتاه و شعری از شاعر جوان

اینکه بخوای مثل قصه ها دوبال برا پرواز داشته باشی به دل آدم نمیشینه یا بخوای مرغابی تر و تازه و خوش گوشتی باشی که همه از خوردنش به به چهچه میزنن و یا مابین قاره ها رو پرواز کنی و به کلمه کوچ اصالت بدی، که دیگه خیالبافی نیست .مهم او بودن نیست. مهم جای او بودن است. به خاطر همین دلم میخواست به جای آن که خودم باشم، جای خودم باشم. پس هرچی تو چنته داشتم تبدیلش کردم به رویای محال، به جای آن که قصه بنویسم، جای اوبودم که قصه می نویسد. بیشتر از سوال پرسیدن شبیه هزیان حاصل از تب است اما دوست دارم از شما بپرسم او کیست که من به جای او می نویسم؟

شعرنو

دست می بردبه پنجره، پرنده راگره می زند به عصرگاهِ خیس.    بعد روی گهواره ای پوسیده، موج می‌خورد پیرمرد مست در آرزوی لنگرگاهی و بلیطی باطعم صدف.             تمام انزوای چمدانش را بارخت های ترک داروعروسک های بی سر، بسپارد به بال مرغابیان، تاپاندول امواج به شهری نو تشییع‌اش کند.

 

به قلم اتابک عظیم زاده 

نظرات (1)

ارسال نظر جدید
لطفاً نام و نام خانوادگی خود را وارد کنید.
لطفاً یک ایمیل معتبر وارد کنید.
لطفاً نظر خود را وارد کنید.
یوسف یوسفیان
1404/07/04
🙏👍
طوبی

نویسنده:

طوبی
من طوبی هستم. نگارنده بخش شعر و ادبیات مجله مگ بوم. از کودکی به شعر و ادبیات علاقه زیادی داشتم و با آن بزرگ شده ام. اکثر مطالبی که مینویسم انعکاس احساسات درونی من است که در این مطالب با شما به اشتراک میگذارم.